logo-mini

درباره مرد نمکی

الف: مقدمه
مردنمكي 4 در شرايط ويژه ودر روز جمعه مورخ 25/9/1384 از زنجان حمل و در مركز تصويربرداري جام جم واقع در تهران، خيابان وليعصر ، بالاتر از دستجردي ( ظفر ) نبش مهندس ناصري پلاك 130 ، كد پستي 19686 پذيرش و با دستگاههاي زير مورد بررسي قرار گرفت
دستگاه راديولوژي پرتابل بيمارستاني 100 ميلي آمپر
2- سي تي اسكن شيما دزو مدل 6800 با دهانه گانتري 70 سانتي متر كه به علت حالت بدني موميائي امكان دسترسي به اين گانتري با تسهيلات سه بعدي در شهر زنجان را نداشتيم.ي تي اسكن شيما دزمدل 68
3- تسهيلات DICOM خروجي براي تهيه CD و حفظ اطلاعات براي تهيه مولاژ در آينده نزديك
همكاران بخش تصويربرداري عبارتند از دكتر جلال جلال شكوهي پزشك مركز و مشاور افتخاري امور فرهنگي و آركئولوژي با موزه ايران باستان، آقاي علي سعيدي كارشناس راديولوژي و مدير مركز ، آقاي مير محمود فرجاد كارشناس سي تي اسكن ، اقاي مهندس رضا صيادي نژاد ، آقاي اسماعيل حق شنو ، آقاي تاتاري و آقاي مسعود شجاعي كارشناسان راديولوژي
ابتدا سي تي اسكن و سپس راديوگرافي ها تهيه شدند. اولين كشف با سي تي اسكن شكستگي هاي متعددي در جمجمه و جدار سينه و نيز شكستگي هاي استخوانهاي دراز به صورت خط عرضي نشان از اين مي داد كه تخته سنگ با وزن زياد و بطور ناگهاني بر روي او سقوط كرده و باعث اين فشردگي شده است چون بطور معمول شكستگي عرضي در استخوانهاي بلند نادر است و در انسان سالم و بجز با ضربات مستقيم و سريع اتفاق نمي افتد.
ب – راديوگرافي ها از بالاي بدن به پائين بدن
براي اينكه به جسد موميائي صدمه نخورد ناگزير پلانهاي ممكن را تهيه نموديم يعني نميشد راديوگرافي كاملا ” روبرو و نيمرخ از او تهيه كرد چون قرار دادن كاست بين اندامهاي او ممكن نبود
تصوير راديولوژی از سر، بدن و دستها
1 – در راديوگرافي هاي جمجمه ” دو قطعه ” راديوگرافي مايل با نمايش محدودي از اندامهاي فوقاني پلان تصادفي ايده آل براي ديدن سوراخ عصب بينائي را فراهم آورده بود . اوربيت ها سالم به نظر ميرسند ولي شكستگي هاي متعددي در جمجمه يا كاسه سر دارند .گوشواره فلزي در گوش راست كه از جنس فلزي جز از طلا بيان شده است «شبيه نقره بوده است كه با يك نقص در طول حلقه ديده ميشود يعني لحيم نشده است.»
شكستگي هاي خط وسط فك تحتاني در ناحيه چانه يا Mentom و شگستگي ها ي احتمالي در مفصل گيجگاهي مشهودند . نكته جالب اينكه خطوط اپي فيزر در انتهاي استخوانهاي بلند هنوز باز بوده و بسته نشده اند لذا او جوان است زير 22 سال، همچنين بسته نشدن اپي فيز نزديك يا Proximal يا قاعده متاكارپ انگشت شست و بسته نشدن اپي فيز بند اول انگشت شست و وجود سزاموئيد شست سن وي را بين 15 و 16 سال بيان ميدارد.
در راديوگرافي هاي ديگر دست و در مقايسه با جدول سني مذكر با رفرانس از كتاب اطلس راديوگرافي رشد استخواني مچ و دست تاليف ويليلم والتر گرئوليچ ، س. ايدل پايل ترجمه دكتر شيرين بي رنگ دانشيار دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي با مقدمه دكتر جلال جلال شكوهي – تهران 1372 نهايتاً سن 5/15 سال مناسب اين جسد موميائي شناخته شد و علت نداشتن ريش او همين است يعني خيلي جوان بوده است . بعدا” با توجه به زاويه زير پوبيس يا زاويه بين آرچ هاي پوبيس نشان داد كه او يك مرد و مرد نمكي بتمام معني است لذا به شايعه زن بودن او خاتمه ميدهد ” كتاب آناتومي Sobotta صفحه 248 ”
قطعات جسم خارجي مانند شن و خاك روي پوست جسد موميائي ديده ميشوند شكستگي هاي ترقوه دو طرف در تصاوير ديگر نمايانده شده اند. چانه جسد به جلو متمايل و بر روي قسمت فوقاني قدامي سينه ثابت شده است يعني سر كاملاً به جلو خم شده است شكستگي هاي ترقوه
قطعاتي از پوستين جسد بين جمجمه و دست راست ديده ميشود .اصولا ” سن استخواني را از مچ دست چپ مشخص مينمايند ولي اجباراً در اين جسد مچ دست راست قابل دسترس تر بود و البته همين نتيجه از بررسي مچ دست چپ نيز بدست آمده است .
شكستگي ناحيه انتهائي زند زبرين دست راست ديده ميشود .
در تصوير ديگري شكستگي ناحيه نزديك استخوان بازوي چپ ديده ميشود.
2 – راديوگرافي دست ها ( 4 قطعه ) : در راديوگرافي دست راست شكستگي هاي قسمت مياني بازو، كنديل انتهاي استخوان بازو در مجاورت مفصل آرنج ، قسمت نزديك و دور زند زبرين و انتهاي دور زند زيرين ديده ميشوند كه شكستگي ناحيه دور زند زبرين كاملا” عرضي است . توجه به اپي فيزهاي جوش نخورده نشان از جواني و همين پديده در قاعده متاكارپ اول نشان از سن 15 – 16 دارد.
انتهاي انگشتان به علت مچاله شدن قابل مطالعه نيستند سهعدی
راديوگرافي دست و ساعد چپ در سه دانسيته براي مشخص كردن لباس ، پوست و استخوان تهيه شده است.
ناحيه نزديك استخوان بازوي چپ داراي شكستگي بود كه در راديوگرافي جمجمه به عنوان عكس حاشيه تصويري ديده ميشود.
3 – راديوگرافي ريه ” يك قطعه ” در حاليكه زانوي چپ روي شكم و پائين ريه خم شده است و مزاحم ميباشد. شكستگي مسلم ترقوه دو طرف از ناحيه وسط و رديف شكستگي هاي دنده هاي اول تا نهم در كناره چپ بدن بوضوح ديده ميشوند .
دنده هفتم در كناره طرفي و نيز متمايل به قدام دردو ناحيه شكسته است .شكستگي در استخوانهاي كتف دو طرف محتمل هستند.
4 – راديوگرافي شكم و لگن از طرف راست دو قطعه : اين راديوگرافي در حاليست كه زانوي چپ نيمه چپ شكم را پوشانده است و يك كوزه در طرف راست شكم در جيب جسد قرار دارد .
كوزه ديگري از جسد جدا شده و بطور مستقل سي تي اسكن شده است . در اين تصوير عدم جوش خوردن لبه ايلياك ” Iliac crest ” نشان از اين دارد كه جسد مربوط به فردي زير 22 سال است كه در نهايت با مچ دست 16 – 15 سال اعلام شده است .
درراديوگرافي از لگن كه پاي راست به طرف پائين و كنار قرار داشته و پاي چپ به طرف بالا و روي شكم تا شده است شكستگي انتهاي نزديك جسم استخوان ران چپ ديده ميشود و استابولوم نيز داراي شكستگي هاي متعددي ميباشد . شكستگي ها روي بالهاي ايلياك و ساكروم مشهودند .جالب ترين نكته در راديوگرافي لگن همانا زاويه حاده بين شاخه هاي پوبيس است كه جنس جسد را مردانه اعلام مينمايد.
كوكسيكس در انتهاي ساكروم بخوبي ديده شده و سالم است .
زاويه بين شاخ هاي پوبيس 60 درجه ميباشد كه مطابق كتاب آناتومي ميباشد.
اين زاويه در خانم ها حدوداً 110 درجه است .
كوزه در حاشيه راست فوقاني و خنجر فلزي در لبه كناري فوقاني راديوگرافي ديده ميشوند .
5 – اندام تحتاني :” سه قطعه ” : اندام تحتاني چپ كه در ران و ساق كاملاً روي سطح قدامي طرف چپ شكم تا خورده و مماس شده است حاوي خنجري است كه در روي فيلم دسته آنرا با مداد قرمز كشيده ام ” فرضي ” فلز اين خنجر هيچ نشاني از فرسودگي و تخلخل ندارد لذا چاقوهاي زنجان از همان قديم مرغوب بوده اند .شكستگي ناحيه انتهاي نزديك استخوان ران بروش كاملا” عرضي ديده ميشود. در اندام تحتاني راست كه زانو بحالت 90 درجه ثابت شده است شكستگي عرضي انتهاي نزديك نازك ني و شكستگي وسط درشت ني مشهودند ” شكستگي عرضي نشان از برق آسا بودن ضربه وارده ميباشد”. اپي فيزها يا خطوط رشد باز هستند .
در كف پاي راست كه در نيم پوتين جالبي قرار دارد عارضه اي خاص مشاهده نمي شود ولي انگشتان به علت تنگ شدن چرم نيم پوتين كوتاه و حالت جمع شدگي دارند .
ج : سي تي اسكن
1 – سي تي اسكن جمجمه و دندانها ”
شكستگي هاي متعدد جمجمه اي به علت وارد آمدن ضربه از پس سر به پيشاني و گير كردن بين دو جسم سخت ديده ميشوند بطوريكه قطر قدامي خلفي جمجمه كم شده و صورت فرورفته است. شکستگی های جمجه
در بالاي جمجمه در طرف چپ قطعه اي از استخوان به صورت يك پياله كم عمق و كوچكي از جمجمه جدا شده است. قطعات مغز در قسمت قدامي كاسه سر به طور متقارن واقع است كه نشان ميدهد جسد ساليان دراز بحالت خوابيده بشكم و صورت بخاك بوده است سه بعدیماهای متمام پوست صورت و گونه ها پر از چين و چروك بوده و علت آن درهم شكستگي و فرورفتگي استخوانهاي صورت ميباشد. اگر چه هر دو استخوان گوش بهمراه قاعده جمجمه در هم شكسته و فرورفته اند ولي مجاري گوش داخلي سالمند وحلزون هاي گوش در هر دو طرف از نظر استخواني سالم ميباشند.عضلات اوربيت بخوبي خشك شده ولي كره چشم ها مچاله شده اند. سلولهاي اتموئيدال و فضاي بيني سالمند اما نوك استخواني هرم بيني شكسته و فرو رفته است.
ساختمان فلزي گوشواره بر روي لاله گوش طرف راست بطور قطعي ديده ميشود. امتداد قوس زايگوماي دو طرف بين له شدگي صورت و كاسه سر نسبتاً سالم مانده است. اجسام خارجي، ريگ و شن و ماسه فراواني روي پوست چسبيده يا بآن فرورفته اند كه مزاحم بازسازي تصاوير سه بعدي خواهند بود.
فك تحتاني به قدام سينه خم شده است. برعكس راديوگرافي هاي ساده كه دسته هاي فك تحتاني را مشكوك به شكستگي نشان ميداد با سي تي اسكن در مفصل گيجگاهي و شاخه هاي عمودي فك تحتاني و زواياي آن مسئله اي ندارند اما شكستگي خط وسط متمايل براست در ناحيه چانه مورد تائيد است كه بروز خود اين شكستگي از بقيه شكستگي ها جلوگيري كرده است. كانال عصب مانديبولر بخوبي در سطح داخلي دسته هاي افقي و پائين قسمت عمودي فك تحتاني ديده ميشود.
سينوسهاي ماگزيلاري يا فكي بخوبي داراي هوا بوده و سالمند.
همراه با تجمع مغز در داخل جمجمه مقداري هوا ديده ميشود.
فك بالا بخوبي ديده شده و تمام دندانها را شامل است مگر اولين آسياي بزرگ در هر دو طرف و بالا و پائين كه غايب هستند. بيني به طرف راست منحرف بوده و مجراي اشكي از چشم به بيني بخوبي مشخص است. طناب نخاعي به صورت ورقه اي نازك خشك شده.
بازسازي پانوراميك «OPG يا پانوركس» از دندانها انجام گرفته و تصوير جالبي را توليد نموده است. جمع دندانهاي ايشان 28 عدد ميباشد اينكه 4 عدد دندانهاي آسياي بزرگ بالا و پائين، چپ و راست را كشيده اند يا نداشته است معلوم نميباشد «دندانهاي عقل».سه بعدی فک
2-  سي تي اسكن سه بعدي جمجمه و صورت
در سري بازسازي سه بعدي كه شامل پوست و استخوان دست و مچ دست راست، شانه ها، گردن، قسمتي از بازوي چپ و صورت و جمجمه ميباشد با توجه به خشكيدگي شديد پوست و اجسام خارجي مزاحم تصوير مخلوط و ناهمواري بدست آمده است مگر در دست مشت شده طرف راست تصوير عين حالت طبيعي ميباشد و به طور زيبائي بازسازي تصويري شده است.
پوست صورت به علت فرورفتگي ميانه صورت در كناره ها به حالت شل ديده شده و شبيه پوست اضافي ديده ميشود. پوستين همراه جسد در طرف راست بين سر و دست راست مشاهده ميشود.
پيشاني و كف و مچ دست راست سالم ترين جاهاي جسد هستند. نماي سه بعدي پوست گوياتر از نماي استخواني بوده و بهرحال آنهم با وجود اجسام خارجي مورد دخالت قرار گرفته است. تصوير شيشه اي يا MIP از صورت و جمجمه نيز بطور محدود توليد شده است. سه Skull
3 – سي تي اسكن ريه و تصاوير سه بعدي از آن
مري داراي هوا ميباشد. قله ريه چپ كاملاً روي هم خوابيده و كتف چپ در چند محل شكسته است. جسم كتف راست نيز شكستگي دارد. قلب بين جناغ سينه و ستون مهره ها فشرده شده و باحتمال زياد سريع ترين مرگ را براي موميائي پيش آورده است يعني فشردگي قلب سريع تر و شديدتر از فشردگي جمجمه يا ريه به زندگي اين جوان پايان داده است. بقاياي قلب كه كمي به طرف راست جابجا شده و حاوي هوا ميباشد ديده ميشود. مجموعه هر دو ريه به طرف قدام و ناف ريه ها جابجا و خشك شده اند.
نيمه چپ سينه بيشتر فشرده شده است. لباس بر روي سينه راست از چين هاي بيشتري برخوردار است. زانوي چپ بيمار بر روي سر دل وي قرار گرفته و قدام كنديل مديال انتهاي تحتاني استخوان ران شكسته است. سه بعدی سينه
به تفسيري فشار زانوي جسد بر روي جناغ سينه و ضربه وارد از پشت باحتمال زياد باعث پاره شدن قلب او شده است. كشكك زانو در جاي مناسب خود ديده ميشود.
بازسازي سه بعدي از سينه در قسمت پوست موفق نبوده و علت آن اجسام خارجي ميباشد اما بازسازي استخواني تصاوير خوبي از دنده ها را توليد نموده است.
در نماي ترانس پارانسي يا نماي جدار شيشه اي قفسه صدري تصاوير زيبائي بدست آمده است.
4 – انتهاي ساق پا، مچ و كف پاي راست. تصاوير عادي و سه بعدي
در تصاوير عادي يك فضاي گشاد در ناحيه اتصال ساق به مچ در سطح خلفي كفش چرمين بين چرم و استخوان پاشنه پا ديده ميشود. پوست پاشنه پا روي استخوان پاشنه بخوبي لايه بندي عادي را حفظ كرده است. مفاصل بين استخوان پاشنه «كالكانئوم» و قاپ «تالوس» و نيز بين قاپ و انتهاي درشت ني حفظ شده اند.
در تمام كف پا فاصله بين چرم كفش و پوست پا بخوبي قابل تفكيك است چون هيچگونه جسم خارجي مزاحم وجود ندارد. شكستگي در اين استخوانها متصور نميباشد. در تصاوير سه بعدي استخواني به علت پوك شدگي شديد در زير استخوانهاي تارسال يا مچ و يا حذف فيزيكي به هر نحو، اين استخوانها را از ديد مخفي كرده است ولي انگشتان و متاتارس ها يا استخوانهاي كف پائي براحتي مشاهده ميشوند.
بازسازي سه بعدي از كفش چرمين به طرز زيبائي با نمايش پستي بلندي هاي كف و روي پائي و با نمايش بند كفش همراه است. كف كفش از دو لايه تشكيل شده است كه چرم بيروني ضخيم تر و با دانسيته بالاتري ميباشد «چرمي ضخيم تر و سفت تر است».رمی
5 – كوزه
در برش عمودي كوزه از دهانه به كف آن كوزه كوچكي را مشاهده مي كنيم كه كاملاً با دست و بدون چرخ دوار ساخته شده و كف و قسمت پائين آن ضخيم تر از دهانه آن بوده و هيچ نوع شكاف يا تركي در آن ديده نمي شود لذا ميبايستي در سايه يا آفتاب و بتدريج خشك شده باشد چون اگر در كوره خشك ميشد داراي ترك هاي ريزه مي بود. قطعه اي از لباس و محدودي ريگ و شن و ماسه در اطراف دهانه كوزه ديده ميشوند . لبه كوزه داراي يك برگشت بوده لذا دهانه آن خيلي هم ساده نميباشد و در نماي تحتاني فوقاني به صورت دو حلقه متحدالمركز با بدنه ديده ميشوند .
در داخل كوزه موادي خشك شده اند كه قابل حدس نميباشند. اين مواد داراي ترك هستند لذا ماده اي نرم و نيمه جامد بوده اند و در ته يا جدار آن چسبيده و خشك گشته اند و بهيچ وجه مايع نبوده است.
د : نتايج كلي:
1 – با توجه به زاويه بين شاخه هاي استابولوم در راديوگرافي لگن جنسيت مرد نمكي همان مرد نمكي اعلام ميشود. اين زاويه در مردان برابر 60 درجه «عيناً در مرد نمكي» و در خانم ها 110 درجه است.
2 – با توجه به اپي فيز جوش نخورده اولين استخوان كف دستي «در چپ و راست» و اپي فيز قاعده بند اول انگشت شست سن مرد نمكي بين 16 – 15 سال اعلام ميشود.
3 – شكستگي هاي متعددي در كل بدن وجود دارد كه نشان ميدهد جسد موميائي بين دو نيروي سنگين و قوي و بطور ناگهاني گير افتاده و جان خود را از دست داده است.
وجود شكستگي هاي عرضي در استخوانهاي بلند گواه از برق آسا بودن و مستقيم بودن ضربه وارده بوده و علت مرگ آني وي را ميتوان فشردگي و پارگي سريع قلب بحساب آورد.
4 – با توجه به خشكيدگي مغز و ريه و تجمع آن در قدام جمجمه و قفسه سينه آرامش و سكون و قرار جسد را در طي ساليان دراز بايستي به حالت خوابيده به شكم با اندكي شيب بدن به طرف سر دانست.
5 – شايد علت سقوط تخته سنگي عظيم و سنگين بر روي مرد نمكي را از يك زلزله انتظار داشته باشيم كه فرصت فرار را به وي نداده است.
6 – به نظر ميرسد كه او حرفه اش آوردن نمك از معدن بوده و بعضي ها اظهار ميدارند چون در معدن نمك دست خشك ميشود شايد در دو كوزه همراه موادي مثل چربي دمبه يا پي حيوانات قرار ميدادند تا دستشان را چرب كنند و يا اينكه از همين مواد براي تامين روشنائي محدودي استفاده ميشده است كه البته اظهار نظر باستانشناسي دقيق تر از اين احتمالات خواهد بود.
7 – مسئله ديگر بررسي علت داشتن گوشواره است كه گويا قبل از اسلام در اين ديار متداول بوده است كه در نمونه مرد نمكي اول از جنس طلا و در مرد نمكي چهارم نقره يا فلز سفيد ديگري است.
8 – با وجوديكه مرد نمكي 1 داراي موهاي طلائي پر پشتي ميباشد مرد نمكي 4 بدون مو و يا با موهاي كوتاهي ميباشد كه به صورت لكه لكه وجود دارد لذا يا بايستي موهايش را به طرز ناهمواري كوتاه كرده باشد و يا اينكه از بيماري كچلي رنج ميبرده و شايد بشود هاگ قارچي را در موهاي سر او جستجو كرد.
9- چرا اين نمونه ريش و سبيل ندارد ؟ براي اين است كه كم سن و سال بوده است و بعضي پسرها در اين سنين همين طور هستند.

[